Wednesday, January 25, 2012

این روزهای مترو

مترو این روزها داره ریپ می زنه. دراش از جا دارن کنده می شن. مسافرا نمی خندن. چقدر دوست داشتم با هر ضربه من رو تنبک و هر ادای من مسافرا غش برن. بیان با من برقصن. مترو داره از رو ریل خارج می شه. مسافرا... عزیزا... یه همتی. یه هلی بدید این قطار راه بیفته. یه خورده بخندید بابا حداقل... حاااااااالا یک... دو... دلار گرونه بی خیال... سکه گرونه بی خیال... خنده ام گرون شده مگه؟ وااای واااای! آره! شاید خندیدن هم گرون شده. نامردا خنده رو هم این روزا دارن احتکار می کنند. 

No comments:

Post a Comment