Monday, November 28, 2011

جنبش مترو + 42

خبر مسرت بخش اضافه شدن واگن‌هاي مجلل و لوكس به ناوگان حمل و نقل قطار شهري موسوم به مترو باعث شور و شعف عميقي بين مردم هميشه مسافر شهر تهران و حومه اطراف آن شد به طوري كه جهت ديدن اين واگن‌ها از ساعت پنج امروز صبح خيل مشتاقان و سينه چاكان مديرعامل مترو تهران در ايستگاه‌ها صف كشيده بودند تا از فيض سوار شدن و تحمل فشار در اين واگن‌ها محروم نمانند. مسافران عزيز مي‌دانند كه واگن‌هاي مجلل و تميز واجبي كشيده ايشان را در امر ايجاد شور و شوق وصف‌ناپذير ياري بيشتري مي‌كند و فشارهاي ناشي از دوره گذار را در مترو بر آنها آسان‌تر و قابل تحمل‌تر مي‌كند. صنف باطري‌فروشان و فال‌فروشان متروگرد از اين اقدام مديران شهري نهايت تشكر و قدرداني را ابراز كردند. 

تشابه مترو و جامعه در حال گذار

مترو نمونه كوچكي از جامعه در حال گذاره. كافيه يك روز وارد مترو بشيد. ساعتي كه شلوغه و همه هول و ولاي رسيدن به محل كارشون رو داردن. از بالا و پايين و پشت و رو گذار رو مي‌تونيد با عمق وجودتون درك كنيد. هل نده آقا!... ما هم مي‌خوايم زود برسيم... يه ايستگاهه بذارين سوار شم... مردك هول نده خوب با بعدي بيا... آخ! واي! جون! شصت پام...

Saturday, November 26, 2011

مترو و شورت

برام خيلي جالب بود كه ديدم در عرض چند دقيقه يك فروشنده تو مترو با فروش شورت مردانه چقدر درآمد كسب كرد! حالا تو هي از فيثاغورس بخون و انيشتين. هي برو تحقيق كن ببين تأثير فلان چيز روي فلان چيز چيه. هي فوق بگير و دكترا! مدركت كاغذپاره‌اي بيش نيست وقتي نتوني مثل يك شورت فروش درآمد كني اون هم در عرض ايكي ثانيه... واللا!

Saturday, November 19, 2011

من كه راضيم

جناب پورمحمدي در و گوهري افشانده‌اند كه البته من به شخصه تأييد مي‌كنم چرا كه با چشمان نيمه كور خودم در همه‌جا به خصوص مترو مي‌بينم كه مردم چقدر راضي‌اند. جان مموتي اگر راضي نبودند يه اِهِني يه اوهونني نمي‌كردند؟ راضي‌اند كه نون پونصد تومن شد و هزار تومن نشد. راضي‌اند كه تخم مرغ شانه‌اي شيش تومن شد و ده تومن نشد. واللا راضي‌اند از اين كه ماهي نيم كيلو مي‌تونن گوشت بخورند راضي‌اند از اين كه كشورشون مثل عراق و افغانستان نشده هنوز. به كي قسم كه مردم راضي‌اند از اين كه براشون رييس جمهور انتخاب مي‌شه و ديگه لازم نيس يه جمعه شون رو خراب كنن براي رأي دادن! كي حالشو داره اون همه صف واسته. مردم راضي‌اند از اين كه آقا بهشون اجازه داده شب‌ها نوني داشته باشند و نفسي بكشند و جلو مستراح رفتنشون رو نگرفته. بله اين آخري خيلي مهمه. مستراح رفتن از اهم زندگي بشره كه تو منشور جهاني حقوق بشر گنجونده نشده!!!. مردم از همه اينها راضي‌اند و گور باباي هركي ناراضي. يه عده غربزده كه به جاي مستراح خودمون مي‌خوان دسشويي فرنگي داشته باشن. ناراضي اينها هستن؟! بسازيد با همين مستراح‌هاي خودمون... واللا!

مترو و جنبش زنان

بالاخره جنبش زنان به مترو هم رسيد. واگن زنانه افزايش يافت و يك طرح باكلاس هم براي سوالات شرعي خواهران محترمه در مترو به اجرا گذاشته شد. ما هم صاحب جنبش مترويي زنان شديم و از اين به بعد زنها آزادند در واگن‌هاي زنانه شان حتي بي‌حجاب هم باشند. مسأله شرعي هم كه درجا پس از پياده شدن مي‌توانند بپرسند. ما از اين نوع جنبش‌ها نهايت حمايتمان را اعلام مي‌كنيم و ماجده عليا را به خاطر رعايت نكردن عفت عمومي و حقوق زنان مسلمان شديدا محكوم مي‌كنيم. خوب ماجده جان سوال شرعي داشتي مي‌آمدي مترو جواب مي‌گرفتي ديگر عريان شدن در انظار مجازي چرا؟

Wednesday, November 16, 2011

روزهاي دور از مترو

يك هفته بود از مترو دور شده بودم. رفته بودم شهرستان سري به مامان اينا بزنم. عروسي بود و وليمه حاجي خورون. امروز اومدم نفسي در هواي مترو تازه كردم.انگار يك هفته رفته بودم يه سياره ديگه! از هيچ جاي دنيا خبري نبود. آمريكا در منجلاب وال استريت داشت غرق مي‌شد و اروپا در مشكلات اقتصادي دست و پا مي‌زد. مردم عيدها را جشن مي‌گرفتند و عروسي بود و پايكوبي. دايي جان از آقا محمود احمدي نژاد به شدت طرفداري مي‌كرد و برادرجان تازه دامادمان از آزادي‌هاي مردم در همه چيز سخن مي‌گفت و سفره پر از نان ما جماعت ايراني. پسردايي‌هاي مكانيكم خانه خريده بودند و پسرعموهاي سيكل نداشته‌ام ماشين و سركوفت مادرجانمان كه با فوق ليسانس چي شدي بچه؟!!! خلاصه همه خوب بودند و شكم‌ها همه سير و دست ها بر آسمان مي‌ساييدند جهت شكرگزاري.نه خبري از تهديد نظامي بود نه خبري از انفجار چند روز پيش در تهران. همه بي‌خيال. دغدغه زن‌ها رفتن به اين عروسي و آن وليمه و دغدغه مردها يارانه‌هاشان. ما هم خدا رو شكر كرديم كه شهرستان ما مترو ندارد. اما خداييش دلتنگ مترو شديم... 

Tuesday, November 8, 2011

مترو و فرهنگ انتظار

انتظار از در و دیوارش می باره. تیک تاک ساعت های دیجیتال مترو دقیقه به دقیقه به مسافران محترم گوشزد می کنن: منتظر باشید، منتظر، شاید این دقیقه بیاید، شاید هم نه! و وقتی می آید جا برای سوار شدن نیست پس دقایق دیگری صیر کنید که الصبر مفتاح الفرج!!

Monday, November 7, 2011

جنگ!!

این مردمان غربی هم دیوانه شده اندها! اسراییل هم زده به سرش با اون بابای الدنگش آمریکا! می خوای چوب تو لونه زنبور کنی که چی؟ بذار بمبه رو بسازن باباجان... کاری به شماها که ندارن. می خوان چند صباح دیگه حکومت کنن. فوقش صدسال دیگه مثل کره شمالی می خوان باشن. مگه کره تهدیدتون می کنه ازش می ترسین؟ ایران هم همینه. یه چند صباحی مردم رو می چاپن و بعدش یه طوری می شه. عمرشون تموم می شه، یه بلایی سرشون می آد. شماها چرا خونتون رو کثیف می کنید. مهم مردمن که اصلن هم براشون مهم نیس چی بشه.خوششون هم داره می آد که شیشه نوشابه ای آنجاهاشون باشه... اونجوری شدن مردم می فهمین؟ اونجوری!!! بیخود تو بوق و کرنا هم نکنید. اینایی که تو برنامه نوبت شما تماس می گیرن که همه مردم نیستن. همه مردم تو مترو هستن که اصلا این قضیه براشون جدی نیس. آره بابا... واللا.

Sunday, November 6, 2011

مترو وفشار قبر

آقا خداییش روزی یک دفعه، آن هم صبح ها از ساعت هفت تا نه صبح یا بعد از ظهرها ساعت پنج تا هفت سوار مترو بشید اگر از شب اول قبر و فشار قبر می ترسید. ترستون می ریزه.... واللا...

Thursday, November 3, 2011

دخترکش

احسنت! احسنت! صحنه را دیدم! آقا خوب کشتی. خوب! لوله تفنگ را گرفتی طرف سه دخترت... خوب بود. خیلی خوب بود. می فهمم چه عذابی کشیدی. می دانم این تصمیم تصمیم سختی بوده. آفرین به غیرتت مرد! نمی تونستی فلاکتشون رو ببینی تو این لجنزاری که برای همه ما ساختن. می دونم از سر اجبار اسلحه قاچاق می کردی. از زور افسردگی به شیشه پناه بردی و از سر غیرت! دختراتو کشتی. احسنت. اما کاش لوله تفنگت رو طرف دیگه ای می گرفتی. کاش بمب به خودت می بستی و چند تا از این آقایون رو نفله می کردی! قهرمان می شدی به مولا. توکه می خواستی بمیری قهرمان می مردی. دیگه بهت نمی گفتن قاتل! می گفتن قهرمان. با این حال مرحبا به اون غیرتت آشغال...

Wednesday, November 2, 2011

واکسن اختلاس

دیگه مردم واکسینه شدن جانم. میتونی هرقدر دوست داشتی از پولاشون بلند کنی و اونا جیکشون هم در نمی آد. می تونی از بانک ملی برداری یا صادرات یا شستا و هر جا دوست داری بعد هم مثل مجلس شستتو بیاری بالا و بگی بیل...! مردم اینقدر از این واکسن ها تو دوره های مختلف خوردن که دیگه آخ هم نمی گن.شاید دوره امام زمونه که مردم از جیب همدیگه می تونن پول وردارن؟ به هر حال بدو که بازار اختلاس داغه. فقط مواظب باش پات رو دم آقا نباشه که پدرتو با کش شلوارش درمی آره. بذار آقا هر چی دوس داره از آستان قدس رضوی و ایران خودرو و کمیته امداد و اوقاف و امامزاده ها نوش جون کنه و بفرسته برا فلسطینی ها. من و تو رو سننه؟ یارانه ات رو بگیر و خفه شو این قدر هم واق واق نکن پدر صلواتی. رییس جمهور و مجلس هم به تو ربطی نداره. ما خودمون همه کاراشو می کنیم. ملت خر که حکومت حالیشون نیس. تا ما هستیم غصه نخورید. حجابتون رو هم رعایت کنید که ارزش ها به خطر نیفته. پول مفت داره می آد در خونتون عربده کشی هم می کنید ملت مفتخور!!!!